جسی امسپاک بیش از 20 سال تجربه به عنوان کارآفرین روزنامه نگاری و 10 سال گزارش خدمات مالی در وال استریت دارد.
مایکل بویل یک متخصص مالی با تجربه است که بیش از 10 سال با برنامه ریزی مالی، مشتقات، سهام، درآمد ثابت، مدیریت پروژه و تجزیه و تحلیل کار می کند.
آماندا جکسون در امور مالی شخصی، سرمایه گذاری و خدمات اجتماعی تخصص دارد. او یک متخصص کتابخانه، رونویسینویس، ویراستار و حقیقتسنجی است.
قیمت طلا با ترکیبی از عرضه، تقاضا و رفتار سرمایه گذاران حرکت می کند. این به اندازه کافی ساده به نظر می رسد، اما روشی که این عوامل با هم کار می کنند گاهی اوقات غیرمعمول است. به عنوان مثال، بسیاری از سرمایه گذاران طلا را به عنوان یک محافظ تورم در نظر می گیرند. این امر تا حدی قابل قبول است، زیرا پول کاغذی با چاپ بیشتر ارزش خود را از دست می دهد، در حالی که عرضه طلا نسبتاً ثابت است. همانطور که اتفاق می افتد، استخراج طلا سال به سال چیز زیادی به عرضه اضافه نمی کند. بنابراین، محرک واقعی قیمت طلا چیست؟
خوراکی های کلیدی
- عرضه، تقاضا و رفتار سرمایه گذاران محرک های کلیدی قیمت طلا هستند.
- طلا اغلب برای محافظت از تورم استفاده می شود، زیرا برخلاف پول کاغذی، عرضه آن سال به سال تغییر چندانی نمی کند.
- مطالعات نشان می دهد که قیمت طلا دارای کشش قیمتی مثبت است، به این معنی که ارزش همراه با تقاضا افزایش می یابد. است
- با این حال، نرخ رشد سرمایه گذاری طلا در 2000 سال گذشته معنی دار نبوده است، حتی با وجود اینکه تقاضا از عرضه پیشی گرفته است.
- از آنجایی که طلا اغلب با بدتر شدن شرایط اقتصادی بالاتر می رود، به عنوان ابزاری کارآمد برای تنوع بخشیدن به یک سبد تلقی می شود.
Investopedia / آلیسون زینکوتا
همبستگی با تورم
اقتصاددانان کلود بی ارب، از دفتر ملی تحقیقات اقتصادی، و کمبل هاروی، استاد دانشکده بازرگانی فوکوا دانشگاه دوک، قیمت طلا را در رابطه با عوامل متعددی مطالعه کرده اند. به نظر می رسد که طلا با تورم همبستگی خوبی ندارد. یعنی وقتی تورم بالا می رود به این معنی نیست که طلا لزوما شرط خوبی است. است
بنابراین، اگر تورم باعث افزایش قیمت نشود، آیا ترس است؟مطمئناً در زمان بحران اقتصادی، سرمایه گذاران به سمت طلا هجوم می آورند. به عنوان مثال، زمانی که رکود بزرگ شروع شد، قیمت طلا افزایش یافت. اما طلا تا اوایل سال 2008 در حال افزایش بود، نزدیک به 1000 دلار در هر اونس قبل از سقوط به زیر 800 دلار و پس از آن برگشت و با رسیدن بازار سهام به پایین ترین سطح خود، افزایش یافت. با این حال، قیمت طلا حتی با احیای اقتصاد بیشتر افزایش یافت. قیمت طلا در سال 2011 به اوج خود رسید و به 1895 دلار رسید و از آن زمان تا کنون شاهد فراز و نشیب بوده است. در اوایل سال 2020، قیمت ها به 1575 دلار رسید. است
ارب و هاروی در مقاله خود با عنوان معضل طلایی خاطرنشان کردند که طلا دارای کشش قیمتی مثبت است. این اساساً به این معنی است که با خرید بیشتر مردم طلا، قیمت مطابق با تقاضا افزایش می یابد. همچنین به این معنی است که هیچ "مبانی اساسی" در قیمت طلا وجود ندارد. اگر سرمایه گذاران شروع به هجوم به سمت طلا کنند، بدون توجه به شکل اقتصاد یا سیاست پولی که ممکن است باشد، قیمت افزایش می یابد.
این بدان معنا نیست که قیمت طلا کاملاً تصادفی یا نتیجه رفتار گله است. برخی نیروها بر عرضه طلا در بازار گستردهتر تأثیر میگذارند و طلا یک بازار کالایی در سراسر جهان است، مانند نفت یا قهوه.
عوامل عرضه
با این حال، برخلاف روغن یا قهوه، طلا مصرف نمی شود. تقریباً تمام طلاهای استخراج شده هنوز در اطراف است و هر روز طلای بیشتری استخراج می شود. اگر چنین است، می توان انتظار داشت که قیمت طلا در طول زمان به شدت کاهش یابد، زیرا طلا در اطراف بیشتر و بیشتر است. بنابراین، چرا این کار را نمی کند؟
جدا از این واقعیت که تعداد افرادی که ممکن است بخواهند آن را بخرند دائما در حال افزایش است، جواهرات و تقاضای سرمایه گذاری سرنخ هایی را ارائه می دهد. همانطور که پیتر هوگ، مدیر تجارت جهانی در کیتکو، گفت: "در جایی به کشو می رسد."طلای موجود در جواهرات به طور موثر سال ها در یک زمان از بازار خارج می شود.
حتی با وجود اینکه کشورهایی مانند هند و چین با طلا به عنوان یک ذخیره ارزش برخورد می کنند، افرادی که آن را در آنجا خریداری می کنند به طور مرتب آن را مبادله نمی کنند (تعداد کمی برای ماشین لباسشویی با تحویل یک دستبند طلا پرداخت می کنند). در عوض، تقاضای جواهرات با قیمت طلا افزایش و کاهش می یابد. زمانی که قیمت ها بالا باشد، تقاضا برای جواهرات نسبت به تقاضای سرمایه گذار کاهش می یابد..
بانک های مرکزی
هاگ میگوید محرکهای بزرگ قیمت طلا اغلب بانکهای مرکزی هستند. در مواقعی که ذخایر ارزی بزرگ است و اقتصاد در حال غوغا است، یک بانک مرکزی می خواهد میزان طلای خود را کاهش دهد. دلیل آن این است که طلا یک دارایی مرده است - برخلاف اوراق قرضه یا حتی پول موجود در حساب سپرده، هیچ بازدهی ندارد.
مشکل بانکهای مرکزی این است که دقیقاً زمانی است که سایر سرمایهگذاران آنجا به طلا علاقهای ندارند. بنابراین، یک بانک مرکزی همیشه در سمت اشتباه معامله قرار دارد، حتی اگر فروش آن طلا دقیقاً همان کاری است که بانک باید انجام دهد. در نتیجه قیمت طلا کاهش می یابد.
بانک های مرکزی سعی کرده اند فروش طلای خود را به شیوه ای کارتل مدیریت کنند تا از اختلال بیش از حد در بازار جلوگیری کنند. چیزی به نام توافق واشنگتن اساساً بیان می کند که بانک ها بیش از 400 تن در سال نمی فروشند. این الزام آور نیست، زیرا یک معاهده نیست. در عوض، این بیشتر یک توافق آقایان است - اما توافقی که به نفع بانک های مرکزی است، زیرا تخلیه بیش از حد طلا در بازار به یکباره بر پرتفوی آنها تأثیر منفی می گذارد. است
توافق واشنگتن در 26 سپتامبر 1999 توسط 14 کشور امضا شد و فروش طلا را برای هر کشور به 400 تن در سال محدود می کند. نسخه دوم قرارداد در سال 2004 امضا شد و سپس در سال 2009 تمدید شد.
علاوه بر بانکهای مرکزی، صندوقهای قابل معامله در بورس (ETF) - مانند سهام طلای SPDR (GLD) و iShares Gold Trust (IAU) که به سرمایهگذاران اجازه میدهد بدون خرید سهام استخراج، طلا بخرند - اکنون خریداران و فروشندگان عمده طلا هستند. هر دو ETF مانند سهام در صرافی ها معامله می کنند و دارایی های خود را با اونس طلا اندازه گیری می کنند. با این حال، این ETF ها برای انعکاس قیمت طلا طراحی شده اند، نه جابجایی آن.
ملاحظات نمونه کارها
هاگ در مورد پرتفوی ها گفت که یک سوال خوب برای سرمایه گذاران این است که منطق خرید طلا چیست. به عنوان پوششی در برابر تورم، به خوبی کار نمی کند. با این حال، طلا به عنوان یک قطعه از پرتفوی بزرگتر دیده میشود، یک تنوعبخش معقول است. به سادگی مهم است که تشخیص دهیم چه کاری می تواند انجام دهد و چه کاری نمی تواند انجام دهد.
به طور واقعی، قیمت طلا در سال 1980 به بالاترین حد خود رسید، زمانی که قیمت این فلز به نزدیک به 2000 دلار در هر اونس (در سال 2014 به دلار) رسید. هرکسی که در آن زمان طلا خرید، از آن زمان ضرر کرده است. از سوی دیگر، سرمایه گذارانی که آن را در سال 1983 یا 2005 خریداری کردند، اکنون از فروش آن خوشحال خواهند شد. همچنین شایان ذکر است که "قوانین" مدیریت پرتفوی در مورد طلا نیز اعمال می شود. تعداد کل اونس طلا که یک فرد نگه می دارد باید با قیمت در نوسان باشد. به عنوان مثال، اگر کسی 2% از سبد را به طلا می خواهد، پس لازم است که وقتی قیمت بالا می رود بفروشد و با کاهش آن خرید کند. است
حفظ ارزش
یک چیز خوب در مورد طلا این است که ارزش خود را حفظ می کند. ارب و هاروی حقوق سربازان رومی را در 2000 سال پیش با آنچه که یک سرباز مدرن دریافت میکرد، مقایسه کردند، بر اساس اینکه این حقوق چقدر طلا خواهد بود. سربازان رومی 2. 31 اونس طلا در سال دریافت می کردند، در حالی که صدها 38. 58 اونس طلا دریافت می کردند. است
با فرض 1600 دلار در هر اونس، یک سرباز رومی معادل 3704 دلار در سال دریافت می کند، در حالی که یک سرباز ارتش ایالات متحده 17611 دلار دریافت می کند. بنابراین یک سرباز ارتش ایالات متحده حدود 11 اونس طلا (به قیمت فعلی) دریافت می کند. این نرخ رشد سالانه سرمایه گذاری حدود 0. 08٪ در طول تقریبا 2000 سال است. است
یک سنتوریون (تقریبا معادل یک کاپیتان) 61730 دلار در سال دریافت می کند، در حالی که یک کاپیتان ارتش ایالات متحده 44543-27. 84 دلار به قیمت 1600 دلار یا 37. 11 اونس در 1200 دلار دریافت می کند. نرخ بازده 0. 02% در سال اساساً صفر است. است
نتیجه ای که ارب و هاروی به آن رسیده اند این است که قدرت خرید طلا کاملا ثابت مانده و تا حد زیادی با قیمت فعلی آن ارتباطی ندارد. است
خط پایین
اگر به قیمت طلا نگاه می کنید، احتمالاً ایده خوبی است که به وضعیت اقتصادی برخی کشورها نگاه کنید. با بدتر شدن شرایط اقتصادی، قیمت (معمولا) افزایش خواهد یافت. طلا کالایی است که به چیز دیگری گره نخورده است. در دوزهای کوچک، یک عنصر متنوع کننده خوب برای یک نمونه کار است.