سیاست های دولت روزولت در سالهای 1933-34 در مورد طلا و دلار هر دو بحث برانگیز و متعاقب آن بود.
روی A. یانگ از فدرال فدرال بوستون در 19 ژانویه سال 1933 به کمیته بانکی سنا می گوید که برنامه طلای رئیس جمهور روزولتس در رسیدن به تثبیت ارز مفید خواهد بود.(عکس: آسوشیتدپرس)
سیاست های دولت روزولت در مورد طلا و دلار بحث برانگیز و متعاقب آن بود.
ایالات متحده از سال 1830 و از سال 1900 از استاندارد طلای استاندارد طلایی برخوردار بوده است. در سال 1913 استاندارد طلا در چارچوب فدرال رزرو ساخته شد. این قانون به فدرال رزرو ملزم شد تا طلا را برابر با 40 درصد از ارزش ارز صادر شده (که از لحاظ فنی به عنوان یادداشت فدرال رزرو نامیده می شود ، اما به صورت محاوره ای به آن دلار خوانده می شود) داشته باشد و آن دلار را با قیمت ثابت 20. 67 دلار در هر اونس تبدیل کندطلای خالص.
فدرال رزرو به طور معمول بیش از حد کافی طلا برای حمایت از ارز صادر شده بود. بانکداران اضافی را "طلای آزاد" خواندند. فدرال رزرو نیاز به سهام طلای رایگان کافی برای برآورده کردن درخواست های رستگاری که ممکن است در آینده نزدیک رخ دهد ، نیاز داشت. فدرال رزرو می تواند با افزایش نرخ بهره ، سهام طلای آزاد را افزایش دهد ، که آمریکایی ها را به واریز در بانک ها ترغیب می کند و خارجی ها را ترغیب به سرمایه گذاری در ایالات متحده می کند ، و طلا را از جیب های عمومی (چه در اینجا و چه در خارج از کشور) به طاق ها منتقل می کند. بانکهای فدرال رزرو و بانکهای عضو. برعکس ، هنگامی که فدرال رزرو نرخ بهره را پایین آورد ، طلا از تابوت های خود به دست عموم مردم در خانه و خارج از کشور می رود.
در طول بحران مالی سال 1933 که در تعطیلات بانکی در مارس 1933 به اوج خود رسید ، مقادیر زیادی طلا از فدرال رزرو بیرون آمد. برخی از این جریان به سمت افراد و بنگاه های ایالات متحده رفت. این تخلیه داخلی به این دلیل رخ داده است که افراد و بنگاه ها ترجیح می دهند طلای فلزی را به سپرده های بانکی یا ارز کاغذی نگه دارند. برخی از طلا به کشورهای خارجی جاری شد. این تخلیه خارجی به این دلیل رخ داده است که سرمایه گذاران خارجی از کاهش ارزش دلار می ترسند. با هم ، زهکشی های داخلی و خارجی طلای رایگان فدرال رزرو را مصرف می کردند. در مارس 1933 ، هنگامی که بانک مرکزی فدرال رزرو نیویورک دیگر نتوانست تعهد خود را برای تبدیل ارز به طلا احترام بگذارد ، رئیس جمهور فرانکلین روزولت یک تعطیلات بانکی ملی را اعلام کرد.
نمودار 1: سطح قیمت ، 1925 تا 1940. داده ها به عنوان منحنی ترسیم شده اند. واحدها سری سطح قیمت به گونه ای هستند که میانگین ارزش آن برای 1926 برابر با 100 است. اوج سریال در سپتامبر 1929 قبل از سقوط به پایین در مارس 1933. این سریال سپس به سمت سطح 1926 خود بالا می رود اما تا سال 1944 به سطح خود نمی رسد. وجود دارد. سه خط عمودی: اولین قانون بانکی اضطراری که در 8 مارس 1933 تصویب شده است. دوم قانون ذخیره طلای 4 ژانویه 1934 را نشان می دهد. سوم نشانگر آغاز رکود اقتصادی 1937 است. علائم جزئی تیک نشان می دهد ژانویه هر سال.(داده های فرد ، https://fred. stlouisfed. org ؛ نمودار ایجاد شده توسط: سام مارشال ، بانک مرکزی فدرال رزرو ریچموند) بزرگنمایی
سیاست های دولت روزولت در مورد طلا به این بحران پاسخ داد. این سیاست ها در سه مرحله کشف شد.
در مرحله اول ، در بهار و تابستان سال 1933 ، دولت روزولت استاندارد طلا را به حالت تعلیق درآورد.
در مارس 1933 ، قانون بانکی اضطراری به رئیس جمهور قدرت کنترل جنبش های بین المللی و داخلی طلا را داد. همچنین به وزیر خزانه داری قدرت تسلیم تسلیم سکه های طلا و گواهینامه ها را داد. دولت قبل از استفاده از این اختیارات منتظر ماند ، به این امید که اوضاع خود را اصلاح کند ، اما جریان طلا ادامه داشت.
در تاریخ 20 آوریل ، رئیس جمهور روزولت اعلامیه ای صادر کرد که به طور رسمی استاندارد طلا را به حالت تعلیق درآورد. این اعلامیه صادرات طلا را ممنوع کرده و نهادهای خزانه داری و مالی را از تبدیل ارز و سپرده ها به سکه های طلا و شمش ها ممنوع کرده است. این اقدامات جریان طلا را متوقف کرد.
در ماه مه سال 1933 ، دولت بار دیگر پیوندهای طلا را تضعیف کرد. اصلاحیه توماس در قانون امدادرسانی کشاورزی به رئیس جمهور این قدرت را داد تا محتوای طلای دلار را تا 50 درصد کاهش دهد. رئیس جمهور همچنین قدرت بازگشت دلار را با نقره ، به جای طلا یا هر دو نقره و طلا ، با قیمت های نقره ای که توسط دولت تعیین می شود ، دریافت کرد.
در 5 ژوئن ، قطعنامه کنگره بندهای طلا را در کلیه قراردادها ، اعم از دولت و خصوصی لغو کرد. بندهای طلا تضمین می کنند که قراردادها به ارزش طلای یا معادل پولی طلا ، با ارزش تعیین شده در سال 1900 بازپرداخت می شوند. مجموعه ای از پرونده ها در دیوان عالی ایالات متحده از قانون اساسی این اقدامات حمایت می کنند. 1
با هم ، این اقدامات پیوند دلار به طلا را تضعیف کرد. دلار به طور اسمی ارزش خود را حفظ می کرد ، اما وزارت خزانه داری دلار برای طلا مبادله نمی کند و فدرال رزرو را از این کار منع می کند. دولت می تواند در هر زمان ، ارزش دلار را تغییر دهد یا شروع به حمایت از دلار با نقره کند. در آینده ، دولت ممکن است (یا ممکن است) تبدیل دلار کاغذ به طلا (یا نقره یا هر دو) را با قیمتی که دولت در آینده در آینده اعلام می کند ، اجازه دهد. برای مردان و زنان معمولی ، به عبارت دیگر ، ارزش دلار از نظر طلا (و کالاهای دیگر) نامشخص بود.
مرحله دوم سیاست طلای دولت روزولت در اکتبر 1933 با افتتاح برنامه خرید طلا آغاز شد.
این مرحله شامل کاهش عمدی دلار بود. دولت این کار را با اجازه شرکت مالی بازسازی برای خرید طلا با افزایش قیمت انجام داد. این خریدها ارزش طلا را از نظر دلار افزایش می دهد ، برعکس ارزش دلار را از نظر طلا و از نظر ارزهای خارجی کاهش می دهد ، که ارزش آن در طلا با قیمت های قدیمی باقی مانده است.
هدف از این برنامه ها افزایش قیمت کالاهای آمریکایی مانند گندم و پنبه ، بازگشت آنها به سطح 1926 ، قبل از آغاز انقباض بود. این بازتاب با تورم که اقتصاد را به پرتگاه کشاند ، مقابله می کند. این بازتاب بدهکاران را تسکین می دهد ، بانک ها را احیا می کند و مشاغل را احیا می کند. این بازتاب باعث کاهش قیمت کالاهای آمریکایی در خارج از کشور ، تشویق صادرات و افزایش قیمت کالاهای خارجی در ایالات متحده می شود و واردات را دلسرد می کند.
مرحله سوم در ژانویه سال 1934 با قانون ذخیره طلا و بازگشت به ثبات آغاز شد. ثبات جدید اقدامات اضطراری تصویب شده در سال 1933 را تقویت کرد ، استاندارد طلا را زنده کرد و پیوندهای مالی دوباره بین آمریکا و سایر نقاط جهان برقرار کرد.
در آن زمان ، سیاست های طلای دولت روزولت بحث برانگیز بود. منتقدین ادعا كردند كه آنها "كاملاً غیراخلاقی" و "نقض آشکار وعده های صمیمانه در قانون استاندارد طلای سال 1900" و وعده هایی برای خریداران آزادی و وام های پیروزی در طول جنگ جهانی اول (آنجل 1934 ، 492). منتقدین ادعا كردند كه این سیاستها مرحله تورم اعتبار و ارز را تعیین می كنند ، كه باعث می شود رونق سوداگرانه ای بزرگتر از گذشته باشد و در نهایت به یك افسردگی فاجعه بار ختم شود (Bullock 1934 ، 44). منتقدین ادعا کردند که این سیاست ها با ترساندن و گیج کننده مصرف کنندگان و بازرگانان ، بهبود اقتصادی را به تأخیر می اندازند.
مورخان اقتصادی به نتیجه دیگری رسیده اند. محققان معتقدند که بازتاب روزولت باعث بهبودی آمریکا از رکود بزرگ شد. این محققان شامل میلتون فریدمن و آنا شوارتز (1963) هستند که با انتقاد جدی از سیاست های فدرال رزرو در دهه 1960 و 1970 ، و آلن ملتزر (2003) ، یک مورخ مشهور و منتقد برجسته سیاست های ذخیره فدرال در پی بحران مالی 2008همچنین دانشگاهیانی را شامل می شود که در سالهای اخیر مانند بن برنانک (2013) و کریستینا رومر (1992) به عنوان سیاستگذار کار کرده اند. در مورد این موضوع ، تجزیه و تحلیل آماری منی در مقاله ای توسط Ehsan Choudhri و Levis Kochin (1980) ظاهر می شود. شاید قانع کننده ترین تحقیقات متعلق به باری آیشنگین و جفری ساکس (1985) باشد. مقاله آنها نشان داد که بهبود اقتصادی در ایالات متحده و در بیشتر کشورهای صنعتی برجسته جهان در زمان تعلیق استاندارد طلا آغاز شد و اقتصاد آنها را منعکس می کرد.
سیاست های طلای روزولت چگونه بر فدرال رزرو تأثیر گذاشت؟در این دوره ، رئیس جمهور ، کنگره و خزانه داری سیاست پولی را مستقیماً کنترل می کردند. فدرال رزرو "در صندلی عقب" نشسته بود و سیاست هایی را که توسط دولت فدرال دیکته شده بود ، برای بیان نتیجه گیری رابرت هتزل ، اقتصاددان ارشد در بانک مرکزی فدرال رزرو ریچموند اجرا کرد.
لستر چندلر ، یک اقتصاددان دانشگاهی برجسته و معاون سابق هیئت مدیره بانک مرکزی فدرال رزرو فیلادلفیا ، بحث های داخلی سیستم ذخیره فدرال را در مورد این موضوع توصیف می کند. تعدادی از رهبران فدرال رزرو از سیاست های طلای دولت حمایت کردند. بسیاری از رهبران با این برنامه ها مخالفت کردند. مأمورین و مدیران بانک مرکزی فدرال رزرو نیویورک ، که به عنوان نماینده اجرای برنامه خرید طلای تعیین شده بود ، "بحث کردند که آیا آنها می توانند از نظر اخلاقی سیاستی را که کاملاً بی نظیر تلقی می کردند ، اجرا کنند. با این حال ، آنها موافقت كردند كه این كار را در مورد این درک انجام دهند كه آنها صرفاً به عنوان یك عامل مالی برای خزانه داری عمل می كنند ، و این دومی مسئولیت كامل تصمیمات و اقدامات را به عهده گرفتند. »(چندلر 1971 ، 289).
نظرات رهبران سیستم فدرال رزرو در این باره به طرز چشمگیری تغییر کرده است ، زیرا بن برنانک در سخنان و نوشته های اخیر خود در مورد این موضوع روشن می کند (2013).