برای شکوفایی، اقتصادهای در حال توسعه باید بخشهای مالی قوی بسازند که با موفقیت در فضای تغییرات سریع عمل کنند. IFC تجربه خود را در زمینه سرمایه گذاری در بازارهای مالی به اشتراک می گذارد و مسیرهای آینده در این بخش را پیش بینی می کند.
150 صفحه |© 1998IFC |شابک 0-8213-4343-2
- نسخه کامل موجود در:
خلاصه اجرایی توسط ترزا بارگر، مدیر ارشد، بخش مرکزی بازار سرمایه IFC
راگنار نورکس، اقتصاددان بانفوذ دانشگاه کلمبیا در سال 1953 نوشت: «سرمایه در خانه ساخته میشود». اکثر پروژهها و شرکتهای تولیدی در یک کشور به صورت محلی تامین مالی میشوند و درآمدهای خود را به ارز محلی ایجاد میکنند.
تشکیل سرمایه داخلی نیروی محرکه توسعه هر کشوری است و مؤسسات مالی مؤثر داخلی یکی از مهم ترین تسهیل کننده های آن هستند. آنها کانال کلیدی بین پس انداز و سرمایه گذاری هستند و کارایی آنها عامل تعیین کننده اصلی رشد اقتصادی یک کشور است. در عین حال، سرمایه گذاری خارجی نقش مهمی را ایفا می کند. حضور آن اغلب دانش فنی خارجی، قیمتگذاری رقابتی، استانداردهای بالاتر افشا و عملکرد را به همراه دارد - که همه اینها میتوانند کارایی را در بازارهای محلی که برای رشد اقتصادی بسیار مهم است، ارتقا دهند. فرد باید بین قرار گرفتن در معرض خارجی بیش از حد و بسیار کم تعادل برقرار کند. نمودار زیر را برای تصویری از این مفهوم ببینید:
برای شکوفایی، اقتصادهای در حال توسعه باید بخشهای مالی قوی بسازند که با موفقیت در فضای تغییرات سریع عمل کنند. بازارهای سرمایه عمیقاً تحت تأثیر سه تحول عمده در حال انجام هستند: نقش متغیر دولت، جهانی شدن بازارها، و شهرنشینی/صنعتی شدن.
روند جهانی محدود کردن مرزهای مداخله اقتصادی دولت بر بخش مالی هم به طور مستقیم (نرخ بهره و ارز آزاد، اعتبار کمتر، بانکهای خصوصی شده، پرتفوی بد) و هم به طور غیرمستقیم (وام گیرندگان/صادرکنندگان خصوصی بیشتر، تقاضای بیشتر برای خصوصیها) تأثیر گذاشته است. تامین مالی کوتاه مدت و بلند مدت، افزایش نوسانات). در نتیجه، کشورهای در حال توسعه به سرمایهگذاری بلندمدت در بانکهای خصوصیسازیشده و بازسازیشده، راهاندازی بانکهای خصوصی جدید، بازارهای سهام مدرن و کمک به مکانیسمهای پوشش ریسک و بازارهای مشتقه نیاز دارند که میتواند ریسکهای نوسان قیمتها را که اغلب با آزادسازی بخش مالی همراه است، مدیریت کند..
با جهانی شدن جریانهای پول امروزی، شرکتها، مؤسسات مالی و مقررات، تغییرات سریعی در فناوریها و انتقال سریع آن فناوریها (هم سخت - مانند رایانهها - و هم نرم - به عنوان مثال، ساختار اوراق بهادار) در سراسر جهان رخ داده است. در جهان در حال توسعه نیاز به بازارهای سهام خارج از بورس برای برآوردن نیازهای مالی شرکتهای کوچک و تنظیم بهتر محصولات مالی جدید وجود دارد. در عین حال، کشورهای بیشتری که هنوز جریان سرمایه خصوصی قابل توجهی دریافت نکردهاند، شروع به ایجاد زیرساختهای مالی برای شروع دریافت آنها کردهاند و به کمک نیاز دارند تا ساختار آن را به گونهای بسازند که به آنها امکان دهد از جهانی شدن منتفع شوند.
تغییرات جمعیتی منجر به شهرنشینی سریع و گرایش به سمت صنعتی شدن نیز مجموعه جدیدی از نیازها را برای تامین مالی مسکن خصوصی، مدیران صندوق بازنشستگی خصوصی، بیمه زندگی خصوصی و بازارهای اوراق قرضه بلندمدت برای حمایت از زیرساخت های تامین مالی خصوصی ایجاد کرده است. همه این تحولات وسعت و عمق لازم را به بخش های مالی در حال توسعه جهان می بخشد.
سه دسته فعالیت
بسیاری از کشورهای در حال توسعه می توانند از کمک های خارجی در انجام سه وظیفه اصلی بهره مند شوند: ایجاد زیرساخت های مالی، بهبود توانایی پس انداز کنندگان و سرمایه گذاران کوچک برای دسترسی به خدمات مالی و جذب سرمایه بین المللی. برای ایجاد زیرساخت های مالی، بسیاری از اقتصادهای در حال توسعه به حوزه های زیر توجه می کنند:
- ترویج و تنظیم موسسات مالی بخش خصوصی
- ساختار و تنظیم صندوق های سرمایه گذاری، صندوق های بازنشستگی، شرکت های بیمه و سایر سرمایه گذاران نهادی
- بسیج سرمایه از طریق واسطه ها
- توسعه یا پالایش سیاستهای مربوط به توسعه بخشی و نقش و مقررات بازیگران خصوصی
- ایجاد یا بهبود سیستم ها و نهادهای بازار.
پیشرفت باید هم در سطح نهادی (عمدتاً ایجاد واسطههای جدید یا وسایل نقلیه مالی همراه با شرکای خصوصی و اعطای وام به واسطهها) و هم در سطح نظارتی (معمولاً از طریق گفتوگوی سیاسی با آژانسهای دولتی یا پروژههای کمک فنی در مورد موضوعات خاص) انجام شود..
درس های اساسی آموخته شده در سطح سازمانی را می توان در چند نکته خلاصه کرد:
1. مدیریت و حکمرانی بسیار مهم است. 2. بانک های خوب به وام گیرندگان خوب نیاز دارند. پرتفوی سالم یک شرط ضروری برای واسطه های مالی است و بنابراین ارزیابی ریسک یکی از مهارت های کلیدی مورد نیاز است.
3. توافق نامه های اولیه متفکرانه بعداً درد بزرگی را صرفه جویی کنید. مشکلاتی که ممکن است در طول زندگی یک موسسه رخ دهد باید تا حد امکان پیش بینی شود. برخی از موضوعاتی که باید در نظر بگیریم عبارتند از: وضوح نقش صاحب غالب ؛وضوح نقش دولت به عنوان تنظیم کننده یا در بعضی موارد به عنوان مالک جزئی ؛میزان "بومی سازی" نهایی در جستجوی آن بود و قصد دارد آن را به وجود آورد. و مکانیسم های حل اختلافات بین صاحبان موضوعات کلیدی مانند تمرکز استراتژیک ، محدودیت سرمایه گذاری ، تنوع نمونه کارها و معاملات طول بازو.
4- بسیج پس انداز محلی نباید جابجا شود. هنگام وام دادن به ارز ، باید به ساختار میثاق هایی که با تقویت واسطه ارزش افزوده می کنند ، توجه کرد. این کار می تواند با برآورده کردن یک نیاز که بازار محلی پر نمی شود (اغلب محصولات مختلفی مانند امکانات نقدینگی یا وام های طولانی مدت را فراهم می کند) انجام شود. همچنین مهم نیست که قیمت های محلی را با وام با نرخ زیر هزینه های مناسب برای تنور ، ریسک و ارز تحریف نکنید. اعتبار نباید به حدی "هدایت" شود که باعث شود تولید بیشترین شرکت ها از بودجه در ابتدا خودداری کند.
در ارائه کمک های نظارتی و فنی ، برای:
1. با همتای محلی مناسب کار کنید.
2. ایجاد یک سطح بازی در بین سازهای مالی.
3. مشوق های تعادل برای شرکت کنندگان در بخش خصوصی به گونه ای که نتایج برای منافع مشترک باشد. چنین اقداماتی برای یک سیستم تجاری پایدار بسیار مهم است. روشن کردن این تفکر برای واسطه های خصوصی و مقامات دولتی می تواند یک روند دشوار باشد.
4- به همه مؤلفه های مهم گوش فرا دهید و مشوق های تجاری کافی را ارائه دهید. این فرمول بیشترین نتایج را به همراه دارد. رژیم های نظارتی اغلب در صورت عدم درک نیازهای طیف گسترده ای از بازیکنان درگیر در بازارهای مالی ، کم می شوند. به عنوان مثال ، یک قانون اوراق بهادار ممکن است برای یک وکیل خوب به نظر برسد ، اما اگر کارگزاران نتوانند پس از قانون درآمد کسب کنند ، و ثبت نام کنندگان فقط در ضربات زنده زنده می مانند و حضانت ایمن نیست ، پس سیستم بازار موظف است شکست بخورد. تحریفات ، که توسط وام دولت یا آژانس ارتقا یافته است ، می تواند وام های بی پروا و عملیات وام تجاری ناپایدار را ایجاد کند.
برای بهبود دسترسی برای پس اندازهای کوچک و وام گیرندگان به خدمات مالی ، تقویت واسطه های محلی مهم است ، زیرا آنها به وام گیرندگان و پس اندازهای نهایی نزدیکتر هستند و خطرات را بهتر درک می کنند. سه نوع فعالیت یک انتخاب طبیعی است:
- ارائه صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر که دارایی سرمایهگذاران را جمع کرده و آن را تحت مدیریت حرفهای محلی قرار میدهد
- اعطای وام به بانک ها و موسسات اعتباری محلی برای اعطای وام
- کمک به تأسیس شرکتهای لیزینگ که پایگاه مشتری خود را از وام گیرندگان کوچک یا متوسط ایجاد میکنند.
درس هایی که از مشارکت در هر یک از این فعالیت ها آموخته می شود شامل موارد زیر است: 1. صندوق های سرمایه گذاری خطرپذیر به حداقل اندازه بحرانی نیاز دارند تا بتوانند از مدیریت با انگیزه حمایت کنند. ساختارهای دو لایه که در آن شرکت مدیریت می تواند به راحتی نظم و انضباط داشته باشد ترجیح داده می شود. نگاهی محتاطانه به مطالعات امکان سنجی، بسیاری از مشکلات را از بین می برد. در کشورهای کوچک یا محیطهای نظارتی محدود، اطمینان از اینکه مدیران دارای جریان معاملات کافی برای انتخابگر بودن هستند، دشوار است. زمان بندی نیز کلیدی است - IFC حدود چهار یا پنج سال خیلی زود با سرمایه گذاری در اسپانیا و حدود هشت سال خیلی زود در آرژانتین بود. باید پرسید که با توجه به فقدان مکانیسمهای خروج مانند بازارهای سهام، بسیاری از وجوهی که برای بازارهای مرزی واقعی در نظر گرفته میشوند، چند سال زود است.
2. اعطای وام به واسطه ها برای اعطای وام به احتمال زیاد موفقیت آمیز است اگر واسطه متعهد به ایجاد تخصص واقعی با شرکت های کوچک و متوسط (SMEs) و اعطای وام های مدت دار باشد و خط لوله آماده ای از وام گیرندگان خوب داشته باشد. برنامهها زمانی کمتر موفق هستند که واسطهها صرفاً به دنبال بودجه عمومی باشند و تنها در طول مدت برنامه بر بخش SME تمرکز کنند.
3. شرکت های لیزینگ می توانند کاملاً موفق باشند. زمانی که رژیم نظارتی به بانکها اجازه میدهد وارد تجارت لیزینگ شوند، آنها تهدید شدهاند (اغلب به سپردهگذاران نرخ بازده واقعی مثبت پرداخت نمیکنند) اما به نوبه خود به شرکتهای لیزینگ اجازه نمیدهد تا از مردم سپرده بگیرند. کشورهایی که شرکت های لیزینگ تخصصی در آنها تسلط دارند، معمولاً دارایی های ثابت خود را بیشتر از طریق لیزینگ تامین می کنند و صنایع لیزینگ موفق تری دارند. این برای کسب و کارهای کوچکی که برای تامین مالی خود بیشتر از شرکت های بزرگ به اجاره متکی هستند، مهم است.
جذب سرمایه بین المللی می تواند به کاهش شکاف بین پس انداز محلی و نیازهای سرمایه گذاری کمک کند. تلاش های IFC در این زمینه بر موارد زیر متمرکز شده است:
- مشاوره خط مشی و کمک فنی
- صندوق های سرمایه گذاری پرتفوی
- صندوق های سهام خصوصی
- صندوق های بدهی شرکت ها
- شرکت های مدیریت صندوق
- پایگاه داده بازارهای نوظهور و صندوق های شاخص
- پذیره نویسی و قرار دادن اوراق بهادار.
تعدادی از درس های کلیدی آموخته شده است:
1. سرمایه گذاری خارجی به اطلاعات پاسخگو است. تلاشهای اولیه برای ترویج سرمایهگذاری پورتفولیوی خارجی بر ارائه اطلاعات در مورد بازارها، مقررات آنها و بازده مالی آنها برای مخاطبان بینالمللی گسترده متمرکز بود. این در نهایت با تشکیل صندوقهای اولیه کشور و ایجاد شاخصهای بازارهای نوظهور IFC، که اولین شاخصهایی بودند که بازارهای اوراق بهادار در حال ظهور را ردیابی و معیار قرار دادند، نتیجه داد.
2. سرمایه گذاری سبد خارجی معمولاً برای توسعه بازار بسیار فراتر از دلارهای واقعی سرمایه گذاری شده اهمیت دارد. حضور سرمایه گذاران نهادی خارجی حرفه ای معمولاً منجر به تغییرات سالم در تنظیم بازار، افشای بهتر و خدمات بیشتر بازار (مانند نگهداری، نمایندگی انتقال و ثبت) می شود.
3. پول به بازارهایی با بهترین محیط های نظارتی یا بازارهایی که پتانسیل بازده استثنایی دارند جریان می یابد. سرمایه گذاری پورتفولیوی خارجی در دهه گذشته پنج برابر شده است، اما بیش از 70 درصد از این پول هنوز به 12 کشور عمدتاً با درآمد متوسط و پرجمعیت اختصاص می یابد و هنوز هم در بیشتر کشورها بخش نسبتاً کمی از تولید ناخالص داخلی است. چالش پیش رو در بهبود زیرساخت های داخلی و محیط های نظارتی کشورهای دیگر نهفته است تا آنها نیز بتوانند سرمایه بین المللی مورد نیاز برای تامین مالی کسب و کار مولد و بهبود زیرساخت های بازار خود را جذب کنند.
دستورالعمل های آینده
بخش مالی یکی از پویاترین و نوآورترین بخش در بین تمامی اجزای مختلف یک اقتصاد است که به ناچار دائماً خود را با محصولات و تکنیک های جدید بازسازی می کند. در جهان در حال توسعه، سیاست های اساسی و نهادهای نظارتی نیز اغلب به سرعت در حال بازسازی هستند. بنابراین، نرخ تغییر بخش مالی می تواند به ویژه سریع باشد.
تاکید جدید، حداقل برای IFC، در سالهای آینده احتمالاً در چهار حوزه اصلی خواهد بود: